ایام انتخابات که میشود، منفعت بعضیها حرف زدنهای دوپهلو و غیرشفاف است تا در فضای غبارآلود رای جمع کنند؛ در این ایام، بعضی کاندیداها برای رای آوردن آنچنان به دیگری حمله می کنند و ادعاهایی مطرح میکنند که انگار فقط خودشان حلال همه مشکلات هستند.
در فضای غیرشفاف و تخریب رسانه ای، ترویج چنین شایعاتی کار چندان سختی نیست و القاکنندگان ناکارآمدی دولت مستقر میکوشند این آب گلآلود همچنان جریان داشته باشد تا از آن ماهی بگیرند.
طبیعتا آن چیزی که می تواند ادامه جاری بودن این آب گلآلود را سد کند، شفاف شدن مسائل و پاسخ ها است و یکی از راهکارهای اصلی این شفافسازی، برگزاری مناظره است.
در شرایطی که مصاحبههای اخیر کاندیداهای ریاستجمهوری اکثرا سخنانی یکسویه است که در آن کاندیداها بسیاری از تناقضات و مشکلات خود را پشت الفاظ مخفی می کنند، در "مناظره" - که یک گفتگوی دو طرفه است- افراد نمیتوانند متناقض حرف بزنند و یا افکار و عملکرد خود را پشت الفاظ مخفی کنند.
تنها در این صورت است که همه داشته ها و نداشتههای یک کاندیدا با شفافیت کامل در ویترین صحنه انتخابات قرار خواهد گرفت و تصمیمگیری مردم بسیار آسانتر خواهد شد.
هاشمی ثمره مسئول ستاد هماهنگی حمایتهای مردمی از دکتر احمدینژاد طی روزهای اخیر اعلام کرد که محمود احمدی نژاد آماده مناظره با سایر کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری است اما تاکنون هیچیک از کاندیداهای مطرح، از جمله مهدی کروبی، محسن رضایی و میرحسین موسوی برای مناظره با احمدینژاد پا پیش نگذاشتهاند.
و این سکوت سایر کاندیداها در مقابل دعوت احمدینژاد از آنان برای مناظره، در حالی است که میرحسین در یکی از گفتگوهای اخیر خود در پاسخ به سوالی در همین زمینه، گفت: گمان نمی کنم مناظره تلویزیونی راه حل مناسبی باشد و خیلی بر فضای جامعه برای تدبر کمک نمی کند. این بدین معنی نیست که از مناظره گریزان باشم بلکه همین مصاحبه ها و اظهار نظرها هم نوعی مناظره است.
گاهی وقت ها توجه انسان فقط محدود به چهاردیواری اطراف خودش است و پدیده ها را بر اساس آنچه در اطراف خود می بیند٬ تحلیل می کند.
اغلب ما دانشجوها هم به همین مساله گرفتاریم و همه چیز را تنها در محدوده فضای دانشگاهی و آکادمیک بررسی می کنیم.
خدا قسمت مان کرد و نوروز امسال با گروه جهادی جوادالائمه (ع) دانشگاه آزاد تهران مرکز به مناطق محروم قلعه گنج در جنوب استان کرمان رفتیم.
محرومیت مردم آن منطقه واقعا ملموس است٬ به گونه ای که بعضی جاها نه آب هست و نه حمام و ...
روستای محل کار ما٬ (که اسلام آباد نام داشت) از مناطق کپرنشین بود و کار ما ساختن سرویس های بهداشتی بود. پیرمردی با صفا که حدودا ۷۰ سالش بود٬ دهیار آنجا بود و از ابتدای کار در کنار ما حاضر می شد و کمک می کرد.
پیرمرد خیلی خوش صحبت بود و از همه چیز برایمان تعریف می کرد. بر حسب کنجکاوی و اطلاع از وضعیت اگاهی پیرمرد و مردم منطقه بحث را سیاسی کردم و از پیرمرد پرسیدم: « حاجی! مثل اینکه دولت هم کاری به کار شما نداره ها! به وضع شما که نمی رسه٬ دولت خوبی نیست ؟ درسته؟ »
پیرمرد بلافاصله محکم و با قاطعیت گفت: « دولت خیلی هم خوبه٬ما آقای احمدی نژاد را خیلی دوست داریم! »
گفتم: « چون قراره براتون خونه بسازه و برنج و روغن بهتون بده؟ »
دوباره محکم گفت: « نه! ما از دولت هیچ چیز نخواستیم و هیچ چیز هم نمی خوایم! »
گفتم: « پس چرا می گین دولت خوبه؟ مگه چیکار کرده براتون؟ »
گفت: « همین که وقتی آقای احمدی نژاد رییس جمهور ما شدند و آقا گفتند من با این دولت به آرامش رسیدم٬ برای ما کافیه! همین که آقای اخمدی نژاد ارزش های ما رو برگردوند سرجاش ما خدا رو شکر می کنیم. دوره های قبل داشتند دین رو نابود می کردند. ما نه خونه می خوایم از دولت نه کوپن و برنج و ... !!! »
با این جواب قشنگ و ساده و قاطع پیرمرد در حمایت از احمدی نژاد تا چند دقیقه فقط فکر می کردم و هیچ چیز نمی گفتم.
با خودم گفتم ما رو باش! تو فضای دانشگاهیم و فکر می کنیم مردم عادی از همه چیز بی خبرند! چه طور می شود پیرمردی در نقطه دورافتاده ای از کشور که نه روزنامه هست و اینترنت٬ تلویزیون درست و حسابی هم وجود نداره و ... تحلیل انقلابی و زیبایی از وضعیت کشور داشته باشه؟
خدا را شکر که جهت گیری های مکتبی و انقلابی دولت نهم را مردم دورافتاده ترین نقاط کشور هم دریافته اند و ۲۲ خرداد ماه می دانند چه کسی لایق مدیریت کشور است.
نخبگان سیاسی آخرت خود را به دنیای دیگران نفروشند!!
اگر در دوره ای از تاریخ به ولایت پیامبر همان دوره اعتراف میکردیم دینمان کامل بود و مومن از دنیا میرفتیم ولی در دوره های بعد از آن تنها اعتراف به ولایت فرستاده حضرت حق کفایت نمیکند بلکه باید در دفاع از فرستاده خدا قیام نمود و حتی در راه آنها کشته شد.
تاریخ تکامل پیدا میکند و تکلیف مومنین متناسب با زمان و مکان آنها متفاوت است. به شکلی که در دوره ای از تاریخ شرط مومن بودن تنها حضور در جبهه های نبرد و کشته شدن در راه خدا نیست بلکه شرایط دیگری هم به اینها اضافه میشود.
اکنون که در دوره عقلانیّت تاریخ به سر میبریم و جبهه کفر به پیچیده ترین شکل خود رسیده است نمیتوان گفت وظیفه مومنین تنها دفاع از مرزهای جغرافیایی و عمل به تکالیف فردی است.
بعد از خکومت 4 ساله امیرالمومنین(ع) و و حکومت چند ماهه امام حسن مجتبی (ع) که دوره حضور معصومین(علیهم السلام) بوده است شیعیان مبتلای به حکومت نبودهاند. به همین خاطر در این دوره از تاریخ موضوع امتحانات و ابتلائات غیر معصوم عقلانیّت در امور فردی بوده است ولی از سال 1357 و در زمان غیبت حضرت حجّت (علیهم السلام) و با عنایت ایشان، شیعیان مبتلای به حکومت شدند و به موضوع امتحانات و ابتلائات مومنین اجتماعیات اسلام هم اضافه شده است.
معصومین(علیهم السلام) نه تنها بر همه ابعاد جامعه بلکه بر نیت های خیر و شر افراد هم احاطه دارند امّا غیر معصوم بر همه ابعاد جامعه احاطه ندارد. به همین خاطر نیازمند مدل و الگوی اداره هستیم. البته یقینا ولی جبهه حق از ناحیه خدای متعال امداد میشود. امّا نه بدان معنا که تکلیف از مومنین برداشته شود و ولی جبهه حق را در وسط میدان رها کنند.
در این دوره از تاریخ که شیعیان مبتلای به حکومت شدهاند اجتماعیات اسلام هم به موضوع امتحانات مومنین اضافه شده است. یعنی هر موضوعی که با جامعه اسلامی در ارتباط باشد و مومنین بتوانند در آن موضوع تصرفی داشته باشند موضوع امتحان است و باید در نهایت دقت و وسواس با چنین موضوعاتی برخورد نمود.
اکنون در ابتدای راهی هستیم که به تمدن اسلامی ختم میشود و به دلیل عدم وجود مدلهای مناسب با جامعه اسلامی ناچاریم در بخشهای مختلف، از مدل های موجود استفاده کنیم امّا تنها به اندازه نیاز و ضرورت نه بیشتر... ولکن ا اگر در همه بخش های جامعه بدون هیچ تلاش و زحمتی ساختارها و مدل غربی را وارد نمودیم و برنامه ای هم برای آینده جامعه نداشتیم هیچ فرق میان ما و سایر جوامع غربی وجود ندارد.
پس یکی از اساسی ترین وظایفی که به دوش نخبگان انقلابی است تولید علم و طراحی مدل ها و ساختار های متناسب با انقلاب اسلامی است که به کرات مقام معظم رهبری تحت عناوین مختلف به آن اشاره فرمودهاند.
انتخابات هم یکی از همین ساختارهایی است که برای اداره بخشی از جامعه از آن استفاده میکنیم امّا لااقل تاجایی که امکان دارد باید معیار ها و شاخصه ها را هماهنگ با انقلاب تعریف کنیم.
انتخابات جزء آن دسته موضوعاتی است که مومنین نمیتوانند نسبت به آن بی تفاوت باشند. چرا که سپردن سرپرستی بخشی از جامعه اسلامی به دست فردی که دارای صلاحیت یا عدم صلاحیت است موضوع بهشت و جهنم مومنین خصوصاً خواص جامعه است.
موثرین و خواص جامعه و افرادی که خود را فعّال سیاسی یا فرهنگی میدانند و در عرصه انتخابات فعالت کرده و یا لااقل به بخشی از جامعه برای انتخاب فردی یا افرادی مشاوره میدهند باید دقت داشته باشند که شایسته نیست به صورت سیاسی ویا به تبعیّت حزب به دنبال فردی که منافع حزب را تأمین میکند بروند و قیامت خود را به دنیای دیگران بفروشند، خصوصاً در انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید انقلاب و دفاع مقدّس است.
اگر در اولین دوره های انتخابات کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس شوری اسلامی و ... به شکل هماهنگ با انقلاب عمل نمی کردیم قابل هضم بود امّا اکنون که بیش از سه دهه از انقلاب میگذرد پذیرفته نیست که کاندیدای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و ... برای جلب آراء مردم به هر چیزی متوسل شود و نخبگان سیاسی هم بدنبال منافع خود یا حزب خود از آنها حمایت کنند.
طراحی یک مدل انتخاباتی هماهنگ با جامعه اسلامی برای انتخاب رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ... یکی از وظایف نخبگان انقلابی است و قطعاً طراحی چنین مدلی باید بر مبنای ادبیات انفلاب باشد.
یک سوال ساده از کاندیداهای مطرح اصلاحطلبان و نیز حامیان و طرفداران آنها:
چند روزی هست که هاشمی ثمره رسما اعلام کرده احمدینژاد آماده مناظره با کاندیداهای ریاستجمهوری است. فکر میکنم این اولین باری است که یک رییسجمهور در کشور ما برای مناظره با دیگر نامزدهای انتخاباتی اعلام آمادگی کرده باشد، اما با گذشت چند روز هنوز هیچ خبری از اردوگاه اصلاحطلبان نیست. حتی هیچکدام از نامزدهای آنها اشارهای هم به مناظره با احمدینژاد نکرده است.
انتظار داشتیم که لااقل نامزدهایی که این روزها بیشتر از همه به دولت انتقاد میکنند و عملکرد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رییس جمهور را زیر سوال میبرند، از این فرصت استفاده کنند و پیشقدم شوند و با شرکت در یک مناظره تلویزیونی و به صورت رودررو همه حرفها و انتقادات خود را با رییس جمهور مطرح کنند.
حتما قبول دارید که در روزهای گذشته، هم آقای موسوی و هم آقای کروبی سنگ تمام گذاشتند و هرجا رفتند، تا میتوانستند علیه دولت و احمدینژاد حرف زدهاند. به نظر من اگر اصلاح طلبان به حرفهایشان اعتقاد دارند و مطمئن هستند که حق با آنهاست، چرا در یک مناظره رودررو شرکت نمیکنند؟
اگر هنوز «دانستن حق مردم است» و اگر همچنان به آزادی و دموکراسی و آرای عمومی اعتقاد دارند، بهتر است بجای شعار دادن و بیان حرفها و انتقادهای تکراری و سخنرانیهای یک طرفه، اسناد و مستندات و دلایل خود را علیه دولت، جمع و جور کنند و این فرصت را به مردم بدهند که در یک برنامه تلویزیونی هم حرف آنها را بشنوند و هم پاسخ رییس جمهور را. فکر می کنم این بهترین راه تشخیص و بهترین راه یک انتخاب آگاهانه باشد.
البته شخصا بعید میدانم اصلاحطلبان با این خواسته احمدینژاد موافقت بکنند. 8 سال پیش هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، آقای دکتر احمد توکلی در یک برنامه زنده تلویزیونی از آقای خاتمی خواست که در یک مناظره تلویزیونی شرکت کند. پاسخ آقای خاتمی هم واقعا جالب بود. جالب از این نظر که وی برخلاف همه ادعاهایی که درباره آزادی و حق مخالف و دموکراسی داشت، با پیشنهاد و نصیحت دوستانش چند روزی را سکوت کرد و وقتی دید که توکلی برای مناظره همچنان مصمم است، اطرافیانش را برای مناظره فرستاد.
خاتمی همچنین در جواب خبرنگارانی که علت عدم حضور وی را در مناظره میپرسیدند، در توجیهی خندهدار گفت: به غیر از من 9 نفر دیگر هم نامزد هستند. اگر قرار باشد من با همه این کاندیداها مناظره کنم، چنین چیزی نه امکان دارد و نه وقتش را داریم!
البته دلایل آقای خاتمی بهانهای بیش نبود. چرا که هدف احمد توکلی از مناظره، بیان حرفهایی بود که بعضیها واقعا طاقت شنیدنش را نداشتند. (البته توکلی در این زمینه سابقهدار است، قبلا هم هنگام رقابت با هاشمی رفسنجانی، برنامه تلویزیونیاش توسط مدیر وقت صدا و سیما، یعنی محمد هاشمی توقیف و بعد از اعتراض و فشار دوستان توکلی به صداوسیما، با چند ساعت تاخیر پخش شده بود! این هم نمونهای از رفتار دیروز مدعیانی که امروز دیگران را متهم می کنند!)
بد نیست بعد از گذشت 8 سال یکبار دیگر بیانیه توکلی را بخوانیم. من فکر می کنم مهمترین دلیل امتناع اصلاح طلبان از قبول مناظره، این خواسته احمد توکلی باشد : «نقد عملکرد سیاست گذرانی که سالها پست های حساس سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را بر عهده داشتند»
بدنبال دعوت دکتر احمد توکلی از جناب آقای سید محمد خاتمی برای شرکت در مناظرهای تلویزیونی در پیشگاه ملت، که در روز چهارشنبه 9 خرداد ماه و در گفتگوی بخش خبری شبکه 2 سیما صورت گرفت، برخی از سیاستمداران هوادار رییسجمهور سکوت ایشان را شکستند. آقایان محجوب و حجةالاسلام انصاری برای شرکت در مناظره با دکتر توکلی به جای جناب آقای خاتمی اعلام آمادگی کردند!
اما این واکنشهای سیاسی، افکار عمومی را در مقابل این پرسش قرار میدهد که آیا رییسجمهور فعلی حق رقیب انتخاباتی خود را حتی بعنوان یک شهروند ایرانی برای شرکت در یک مناظره با شخص ایشان نادیده میگیرد؟ یا آنکه در این مناظره پرسشهایی مطرح خواهد شد که مسئولیت پاسخ به آن را بایستی دیگران بعهده بگیرند؟
به هر تقدیر با توجه به نزدیک شدن به پایان دوره تبلیغات، به عنوان شهروند ایرانی و در جهت فراهم کردن زمینه انتخاب آگاهانه، از وجدان صادق و آزادیخواه جناب آقای خاتمی میخواهیم دعوت دکتر توکلی را برای شرکت در مناظره بپذیرد.
آنچه دکتر توکلی میخواهد در این مناظره دنبال کند، نقد عملکرد سیاستگذارانی است که بیش از 12 سال در پستهای حساس سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در طول حاکمیت سه دولت باقی ماندهاند و حتی سیاستهایی که در قالب مفاهیم جدید به مردم ارائه میشوند نیز توسط همان مجریان تعقیب شده است!
باید اهل انتخاب، در پیاده کردن کبریات در صغریات، و کلیات در جزئیات، روشن و با احتیاط باشند؛
و رضای خدای بزرگ را مقدم بر رضای غیر نمایند؛ و فحص از عقلای متدینین که اصلح باشند نمایند؛ و در روشنی توقف ننمایند و در تاریکی حرکت ننمایند؛
و از رشوه دادن و گرفتن ( شیوه دول کفر)، دور باشند؛
با متدینین از عقلا، که محیط به مسائل شرعیه و با ایمان اعتقادی و عملی، و پرهیزگار، و با تدبیر، و شجاعت، و اعتدال فکری و مسلکی، باشند و با غیر آنها سر و کار نداشته باشند، و مسلمانها را گرفتار نکنند و کاری نکنند که در پشیمانی از آن، تدارکی نیست.
از وطن فروشی و وطن فروشان که غایت محبت دول کفر است، دور باشید. عواقب وطن فروشان به دول کفر را، ملاحظه بنمائید! دیدیم و می بینیم که به محلل های خودشان، وفا نمی کنند، مگر تا زمانی که چاره ندارند، و پس از آن، جز پشیمانی و عاقبت سوء برای تابعین آنها نمی ماند.
باید بدانیم که هیچ نقصی در ممالک اسلامیه نیست که منسوب به دول کفر نباشد؛ و آنچه منسوب به آنها است، نقص در اسلام و ایمان است، یا منتهی به آن است.
غیر از معصومین(ع) کسی نمی تواند بگوید: « همه چیز را می دانم، با می بینم» و نمی تواند کسی بگوید:
« هیچ چیز را نمی دانم و همه جا تاریکم، بلکه هر عامل عادی، چیزهایی را می داند و باید حرکت کند و توقف ننماید، [و] بلکه باید از معلومات خود، مجهولات را استخراج نماید تا آنجا که بتواند؛ و چیزهایی را نمی داند و باید احتیاط و توقف و تفحص نماید تا به ندامت غیر مستدرک، مبتلا نشود.
و این مطالب برای جواب سئوال ها، [ ذکر شد] با اشتمال بر بیاناتی که اتمام حجت و تأکید آن است، تا آنکه علی العمیاء، یا به مسامحه، خود و دیگران از مؤمنین را، در گمراهی وارد ننماید.
کسانی که متحیر و مرددند، به آنها دستور داده شده و می شود:
ملاحظه کنید: کدامیک از دو حزب، با ولایت علی(ع) موافق با موافق تر است؛ و کدام، اعتقاد او عملاً انتظار مهدی(ع) را دارد یا متأکدتر است؛ کدام، تغییری در امور دینیه، داده یا نمی دهد؛ کدام، معتدل در فکر، یا متلوّن است در اعتقاد یا عمل؛ کدام، ملکه تقوی و صدق و ائتمان دارد، یا قوی تر است؛ کدام، در صفات، شبیه به کفر یا نفاق و کدام، دورتر است؛ و بالجمله، کدام، به خدای متعال و خاتم الأنبیاء و خاتم الاوصیاء « صلوات الله علیهم و عجل فرجهم » نزدیک تر است.
از خداوند عظیم، موفقیت همه مؤمنین را بر مرضیات او، و تجنب از مبغوضات او را در همه جا و در هر حال، می خواهیم.