نخبگان سیاسی آخرت خود را به دنیای دیگران نفروشند!!

اگر در دوره ای از تاریخ به ولایت پیامبر همان دوره اعتراف میکردیم دینمان کامل بود و مومن از دنیا میرفتیم ولی در دوره های بعد از آن تنها اعتراف به ولایت فرستاده حضرت حق کفایت نمیکند بلکه باید در دفاع از فرستاده خدا قیام نمود و حتی در راه آنها کشته شد.

تاریخ تکامل پیدا میکند و تکلیف مومنین متناسب با زمان و مکان آنها متفاوت است. به شکلی که در دوره ای از تاریخ شرط مومن بودن تنها حضور در جبهه های نبرد و کشته شدن در راه خدا نیست بلکه شرایط دیگری هم به اینها اضافه میشود.

اکنون که در دوره عقلانیّت تاریخ به سر میبریم و جبهه کفر به پیچیده ترین شکل خود رسیده است نمیتوان گفت وظیفه مومنین تنها دفاع از مرزهای جغرافیایی و عمل به تکالیف فردی است.

بعد از خکومت 4 ساله امیرالمومنین(ع) و و حکومت چند ماهه امام حسن مجتبی (ع) که دوره حضور معصومین(علیهم السلام) بوده است شیعیان مبتلای به حکومت نبودهاند. به همین خاطر در این دوره از تاریخ موضوع امتحانات و ابتلائات غیر معصوم عقلانیّت در امور فردی بوده است ولی از سال 1357 و در زمان غیبت حضرت حجّت (علیهم السلام) و با عنایت ایشان، شیعیان مبتلای به حکومت شدند و به موضوع امتحانات و ابتلائات مومنین اجتماعیات اسلام هم اضافه شده است.

معصومین(علیهم السلام) نه تنها بر همه ابعاد جامعه بلکه بر نیت های خیر و شر افراد هم احاطه دارند امّا غیر معصوم بر همه ابعاد جامعه احاطه ندارد. به همین خاطر نیازمند مدل و الگوی اداره هستیم. البته یقینا ولی جبهه حق از ناحیه خدای متعال امداد میشود. امّا نه بدان معنا که تکلیف از مومنین برداشته شود و ولی جبهه حق را در وسط میدان رها کنند.

در این دوره از تاریخ که شیعیان مبتلای به حکومت شدهاند اجتماعیات اسلام هم به موضوع امتحانات مومنین اضافه شده است. یعنی هر موضوعی که با جامعه اسلامی در ارتباط باشد و مومنین بتوانند در آن موضوع تصرفی داشته باشند موضوع امتحان است و باید در نهایت دقت و وسواس با چنین موضوعاتی برخورد نمود.

اکنون در ابتدای راهی هستیم که به تمدن اسلامی ختم میشود و به دلیل عدم وجود مدلهای مناسب با جامعه اسلامی ناچاریم در بخشهای مختلف، از مدل های موجود استفاده کنیم امّا تنها به اندازه نیاز و ضرورت نه بیشتر... ولکن ا اگر در همه بخش های جامعه بدون هیچ تلاش و زحمتی ساختارها و مدل غربی را وارد نمودیم و برنامه ای هم برای آینده جامعه نداشتیم هیچ فرق میان ما و سایر جوامع غربی وجود ندارد.

پس یکی از اساسی ترین وظایفی که به دوش نخبگان انقلابی است تولید علم و طراحی مدل ها و ساختار های متناسب با انقلاب اسلامی است که به کرات مقام معظم رهبری تحت عناوین مختلف به آن اشاره فرمودهاند.

انتخابات هم یکی از همین ساختارهایی است که برای اداره بخشی از جامعه از آن استفاده میکنیم امّا لااقل تاجایی که امکان دارد باید معیار ها و شاخصه ها را هماهنگ با انقلاب تعریف کنیم.

انتخابات جزء آن دسته موضوعاتی است که مومنین نمی‌توانند نسبت به آن بی تفاوت باشند. چرا که سپردن سرپرستی بخشی از جامعه اسلامی به دست فردی که دارای صلاحیت یا عدم صلاحیت است موضوع بهشت و جهنم مومنین خصوصاً خواص جامعه است.

موثرین و خواص جامعه و افرادی که خود را فعّال سیاسی یا فرهنگی میدانند و در عرصه انتخابات فعالت کرده و یا لااقل به بخشی از جامعه برای انتخاب فردی یا افرادی مشاوره میدهند باید دقت داشته باشند که شایسته نیست به صورت سیاسی ویا به تبعیّت حزب به دنبال فردی که منافع حزب را تأمین میکند بروند و قیامت خود را به دنیای دیگران بفروشند، خصوصاً در انقلاب اسلامی که ثمره خون هزاران شهید انقلاب و دفاع مقدّس است.

اگر در اولین دوره های انتخابات کاندیداهای ریاست جمهوری، مجلس شوری اسلامی و ... به شکل هماهنگ با انقلاب عمل نمی کردیم قابل هضم بود امّا اکنون که بیش از سه دهه از انقلاب میگذرد پذیرفته نیست که کاندیدای ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی و ... برای جلب آراء مردم به هر چیزی متوسل شود و نخبگان سیاسی هم بدنبال منافع خود یا حزب خود از آنها حمایت کنند.

طراحی یک مدل انتخاباتی هماهنگ با جامعه اسلامی برای انتخاب رئیس جمهور ، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و ... یکی از وظایف نخبگان انقلابی است و قطعاً طراحی چنین مدلی باید بر مبنای ادبیات انفلاب باشد.

 


پنج شنبه هفتم 3 1388
X