در طول تبلیغات نامزدهای پست ریاست جمهوری، همواره دنبال این بودم که مبانی فکری، مسائل مورد توجّه، و برنامه های آن ها را به دست بیاورم. اگرچه با شناخت هایی که از قبل نسبت به نامزدها داشتم، حدود 60 درصد، فرد مورد نظرم را ـ که دکتر محمود احمدی نژاد باشد ـ انتخاب کرده بودم. ولی کتمان نمی کنم که درباره دو گزینه ی دیگر، مهندس میرحسین موسوی و دکتر محسن رضایی هم تأمّلاتی داشتم.
به مرور زمان، نامزدهای چهارگانه، خودشان را شفاف تر و شفاف تر نشان دادند و آشکار و پنهان خود را و حامیان آشکار و پنهانشان را بیشتر و بیشتر نشان دادند. این فرآیند باعث شد که هر روز در صد اطمینانم به انتخاب اولیه ای که داشتم بیشتر شود. از برنامه های داشته و نداشته برخی کاندیداها تا علّت حضور و احساس خطر برخی دیگر، و از سخنرانی ها و نحوه ی موضع گیری ها و جوابهایی که به دیگر نامزدها می دادند، خیلی مسائل برایم روشن شد.
این مسأله را اصلا نمی خواهم با بازیهای سیاسی مخلوط کنم. اینجا بیشتر درباره همان سه محوری که در آغاز این نوشته گفتم ـ یعنی مبانی فکری، مسائل مورد توجّه و برنامه ها ـ سخن می گویم. پس به برخی نکات اشاره می کنم تا بگویم چرا به دکتر محمود احمدی نژاد رسیدم:
1. تفکر و برنامه اقتصادی سالم و کارآمد؛ به نظرم دکتر احمدی نژاد علاوه بر داشتن برنامه ای منظم و واقعی که در طول حدود 4 سال اجرا شده است، بهترین و کارآمد ترین برنامه را ارائه نمود. اگرچه شاید به دلیل درگیر شدن جبری در مسائل سیاسی، فرصت نشد که آنرا کامل شرح دهد. ولی با توضیحاتی که در برنامه های مختلف تبلیغاتی داده است، و با کارنامه ی 4ساله ای که از او سراغ دارم، او را بهتر از دیگران می دانم.
2. ساده زیستی و مردمی بودن؛ اگرچه در طول انتخابات، هر کدام از نامزدها می خواست این گونه نشان دهد که ساده زیست و مردمی است؛ ولی آنچه در طول سالهای مدیریتی آن ها سراغ داریم، نشان می دهد، دکتر احمدی نژاد در این زمینه از همه موفق تر بوده است و توانسته مدیریت کلان کشور را به دل مردم منتقل کند.
3. شخصیت مقتدر و تأثیرگذار خود رییس جمهور؛ رییس جمهور در عین حال که باید از هسته ی مشورتی و مدیریتی قوی برخوردار باشد، باید قدرت نفوذ و اقتدار کافی هم داشته باشد تا بتواند طبق آیه ی شریفه ی (و شاورهم فی الأمر فإذا عزمت فتوکّل علی الله)1 تصمیمات قاطع و به دور از جوسازی های احتمالی، بگیرد. و در صورت لزوم، داوری منطقی بین اختلاف نظرهای کارشناسان داشته باشد.
4. برنامه های فرهنگی ـ اجتماعی؛ اگر چه همه نامزدهای موجود، با ایده آل های فرهنگی که من به آن معتقدم فاصله ی بسیار دارند، ولی آقای احمدی نژاد در سیاست های فرهنگی ـ اجتماعی، موفق تر از سایرین بوده است. ایجاد جو آرام و غیر ملتهب در فضای فرهنگی کشور و مخلوط نکردن فرهنگ با سیاست، تلاش مستمر برای تقویت فرهنگ معنوی و دینی در همه زمینه ها از جمله تقویت مساجد به عنوان مهم ترین مراکز فرهنگ ساز دولت اسلامی، دوری از شعارهای عوام فریب و مخرّب جامعه از جمله تفکر منحرف حقوق بشری ـ به معنای مصطلح امروز ـ، پرهیز از مخلوط کردن اندیشه ی دینی در زمینه زنان با اندیشه های فمینیستی ـ آنگونه که دیگران گاه به صورت مطلق و گاه با ترکیب نافرمی از اسلام ـ فمینیسم آنرا مطرح می کنند ـ ، توجه به محوریت خانواده در مسائل اجتماعی به جای تفکر فرد محور، و … از موفقیت های نسبی ایشان است.
متأسفانه چون برنامه های دیگران ـ حتی تنها رقیب اصولگرای ایشان جناب دکتر رضایی ـ را در زمینه های فرهنگی بخصوص در مسائل خانواده و زنان ـ که به جهت مطالعاتم برایم مهم است ـ دارای زاویه و شکاف فاحش با مبانی اسلامی و حتی بشری می دانم، از این جهت، هیچ نمره قبولی به دیگران نمی دهم.
باز تأکید می کنم که آقای احمدی نژاد هم نمره ی امیدوار کننده ای در این زمینه ندارد. چون به تبعیت از جو فعلی کشور، از سیاست دفاعی در زمینه فرهنگ تبعیت می کند و سیاست فعّال ندارد. سیاست های فعّال دیگران از جمله آقای کروبی هم در حقیقت ماهیتی ضد دینی دارد.
5. صداقت و یک رویی؛ متأسفانه تبلیغات گسترده علیه دکتر احمدی نژاد، در جو روشنفکر جامعه، دست کم این شبهه را ایجاد کرده است که رییس جمهور کشورمان ـ مانند بسیاری از سیاستمداران سابقه دار و بی سابقه کشور ـ بنا به اقتضای منفعت شخصی و گروهی، دروغ می گوید. ولی با تحقیقاتی که انجام داده ام، و اطلاعات ویژه ای که از نحوه ی مدیریت و زندگی ایشان دارم، به صداقت و یک رویی و تقوا محوری ایشان ایمان کامل دارم. اگرچه در نظر من، هیچ کسی ـ جز چهارده معصوم ـ مصون از خطا و حتی گناه نیست. ولی دست کم، در شبهه های مطرح شده توسط مخالفان ـ که عمده وسیله ی حمله به ایشان شده است ـ ایشان را بریء و بی گناه یافتم.
اما این صداقت و یک رویی را در دیگر نامزدها یا نیافتم و یا آنچه دیدم بسیار کمرنگ بود. به گونه ای که دشمنی و غرض ورزی برخی ـ برای رسیدن به صندلی قدرت ـ و جوزدگی برخی دیگر از آنها ـ تحت تأثیر فسادی که در مدیریت گذشته ی کشور از زمان طاغوت به ارث برده ایم ـ برایم مسلّم شده است.
6. پرکاری، برنامه محوری و پرهیز از شعار زدگی؛ در طول 4 سال مسؤولیت ایشان، به قطع رسیدم که ایشان به هیچ وجه شعار زده عمل نمی کند و بسیار پایبند به برنامه ریزی و مشورتهای طولانی و عالمانه است. جلسات ممتد و گاه طولانی برای سفرهای استانی ـ از چند ماه قبل از سفر به یک استان خاص ـ به همراه تمام نیروهای فکری و مدیریتی آن استان و استفاده از حلقه های مشورتی که وزرا داشته اند، یک نمونه ی بارز این ادعاست.
دست زدن به جراحی عمیق اقتصاد کشور برای جلوگیری از مرگ حتمی آن ـ با وجود دردها و آزارهایی که مردم در طول چند سال آغاز طرح تحول اقتصادی حس خواهند کرد و با وجود فشارهایی که از گروه های مختلف به ایشان و تیم کاری شان تحمیل شد ـ، کار نکردن برای رأی، تلاش برای توزیع عادلانه ی ثروت و … نمونه های دیگری است که اطمینان مرا به ایشان جلب کرده است.
و دو نکته نهایی:
1. به قطع هیچ کدام از نامزدهای مطرح این دوره، از جمله دکتر احمدی نژاد، ایده آل و حائز نمره ی عالی نیستند. هر کدام از این نامزدها، نکات مثبت و منفی بسیاری دارند. ولی مهم در تصمیم گیری عاقلانه، ارزیابی و انتخاب گزینه ای است که امتیاز بیشتری کسب می کند.
2. تلاشم در انتخاب گزینه برتر، دید عالمانه و دوری از جو سازی هایی بوده که حامیان هر چهار نامزد به راه انداخته اند. اگرچه اذعان می کنم که پشت پرده های سیاست هم در تمایلم به ایشان تأثیرگذار بوده است.