حامیان یک نامزد، قبل از انتخابات و به بهانه حمایت از او خیابان ها را می بستند و با سر و صدا و گاهی درگیری، مزاحم مردم می شدند.
مردم به این امید صبر می کردند که تا روز انتخابات، این مزاحمت ها و اغتشاشات تمام می شود. اما زهی خیال باطل . . .
وقتی کسی هدفش، کسب قدرت به هر نحو ممکن باشد، نتیجه انتخابات برای او معنی ندارد. مردم یا باید ریاست جمهوری او را قبول کنند یا باید شکنجه شوند.
نامزدی که مدعی است؛ بیش از 11 میلیون رای تقلب شده، حتی یک برگ سند از تخلفات نمی تواند ارائه کند.
آیا این تامل برانگیز نیست؟
آیا وقت آن نرسیده است که حامیان این آقا، کمی چشم خود را باز کنند و بیش از این جامعه را دچار مشکل نکنند.
مردم روزها در خیابان امنیت ندارند و شب ها از صدای آن ها آرامش.
گناه اکثریت جامعه چیست که باید به دست اقلیت جامعه شکنجه شوند؟
آن هم در حالی که برای ادعای عظیم خود، حتی یک برگ سند هم ندارند!
لطفا قدری بیندیشید. برای تجدید نظر تا فرصت باقی است، باید اقدام کرد.
پ.ن : نکته جالب این است که دوستان بنده که از اعضای فعال و ارشد ستاد موسوی بوده اند و سرصندوق ها حضور داشته اند، کمترین مشکل را با نتیجه انتخابات دارند؛ زیرا به چشم خود واقعیت را دیده اند و می دانند که اوضاع چگونه بوده است.
اما پروپاگاندای تقلب نمایی انتخاباتی آقای موسوی، اجازه نمی دهد این پرده، از جلوی چشم دیگران کنار برود و بقیه نیز با خاطری آسوده نتیجه انتخابات را بپذیرند.
بسم الله الرحمن الرحیم
این اشوب های خیابانی کار دشمنان ایران است . کسانی که در ماهواره ها عمری است که تبلیغ میکنند ما به ایران میاییم . گروهی به نام ما هستیم تشکیل داده اند .
شاید شما هم روی در و دیوار ها این جمله را دیده باشید . کسانی که در وبلاگ ها به نام طرفداران اقای موسوی ایجاد اختشاش میکنند دشمنان اسلام هستند ؛ نه طرفدار اقای موسوی .
شاید هم از همین گروه ما هستیم باشند که بخواهند با این کار ها مردم را تحریک به تظاهرات بکنند .
دوستان ؛ این تظاهرات فقط به نفع دشمنان ایران است . هنوز ساعتی نگذشته است که از تلویزیون اعلام شد ساعت 16 مردم راهپیمایی میکنند برای نا امید کردن دشمنان ایران ، که در بعضی وبلاگ ها دیده شد که نوشته است که موسوی گفته من شرکت نمیکنم و مردم هم شرکت نکنند . ایا این حرف اقای موسوی است یا حرف دشمنان اسلام که میخواهند با ربط دادن این حرف به اقای موسوی از حظور مردم جلوگیری کنند ؟
این اسیب ها به اموال عمومی به ضرر خود مردم تهران است . چون خودشان میخواهند از ان ها استفاده کنند .
حمله مسلحانه به پایگاه های نظامی کار مردم است یا کار دشمنان ایران که قصد از بین بردن ایران را دارند .
از همه مردم عادی میخواهم در خانه ها بمانند و با تجمع کمک به خارجی ها و دشمنان نکنند . با این وضع امکان جنگ داخلی و خارجی و نابودی ایران وجود دارد .
رییس جمهور ما قاطع است و دشمنان خارجی ایران از این رییس جمهور میترسند . حتی انها هم گفتند باید کسی به جز احمدی نژاد انتخاب میشد .
چون اقای احمدی نژاد به هیچ عنوان از حقوق ملت نمیگذرد . شجاع ؛ قوی و با خدا . و مرگ بر دشمن ایران و دشمن او .
آن شب که موسوی در اوج عصبانیت گفت که سه برابر وقت وی را به احمدی نژاد بدهند، هیچگاه فکر نمی کرد دروغهایش اینگونه به ضررش تمام شود.
سخنان موسوی در مناظره ای که احمدی نژاد حضور نداشت، فرصتی مناسب به رئیس جمهور داد تا سخنان خود را بهتر به گوش مردم برساند.
علی رغم آنکه وقت شصت دقیقه ای احمدی نژاد را به نوزده دقیقه کاهش داده بودند اما ابسیار عالی ظاهر شد. نکته مهم این بود که به این مسئله اشاره کرد که مشکلات و گرانی هست که اگر نبود ما این همه شب و روز کار نمی کردیم! او صادقانه سخن گفت.
البته نباید از اشتباه بزرگ موسوی بگذریم. همان شب که با کروبی مناظره کرد نوشتم که بزرگترین اشتباه موسوی دروغهایی بود که علیه احمدی نژاد گفت. موسوی به راحتی می توانست دست روی مطالبی بگذارد که احمدی نژاد حرفی برای گفتن نداشته باشد. مطمئنا فقط دیکته نانوشته غلط ندارد. پس عملکرد دولت نهم نیز از غلط خالی نبود و موسوی می توانست به آنها بپردازد.
اما دستکاری آمار و جا به جایی سالهای آماری و اندازه آنها، ر کنار پخش میلیونی سی دی های تخریبی «90 سیاسی» اقدامی کودکانه بود. نمی دانم تقصیر موسوی بود یا مشاورانش، اما به هرحال همان طور که می شد حدس زد، موج اتهام «دروغگویی» و «بی اخلاقی» را به خود موسوی بازگرداند.
نقش نامه رفسنجانی را هم نباید فراموش کرد. آنجا که مردم و رهبری را تهدید می کند که «یا میرحسین یا آشوب»! مطمئنا این شیوه برخورد و حرکات احساسی تنها کار موسوی را بدتر کرده است.
به هرحال بچه های شهرهای اصفهان، سمنان، شیراز، مشهد، زنجان و تبریز که خیلی از جو امشب راضی بودند. (در نوع خود شهرهای ترک زبان زنجان و تبریز خیلی جالب بودند) شهرهای دیگر را خبر ندارم. اما آنچه مشخص است این استکه موسوی و رفسنجانی می خواهند بازی انتخابات را به هم بزنند. باید مراقب بود و بهانه دست افراطیون نداد.
توسلها را ادامه دهیم، حضورمان را قطع نکنیم، که تنها یک روز باقی مانده است. بله! تنها یک روز! صبح نزدیک است... انشاءالله
این روزها همه نگران انقلاب هستند، همه از انقلاب دم میزنند و همه نگران توهین به نظام و انقلاب و زیر سوال رفتن شان روحانیت هستند…
خواهش میکنم به جملات زیر توجه کنید:
آقای هاشمی رفسنجانی: زمانی که تخریب و توهین به اصل انقلاب، محتوا و پشتیبانان اصلی انقلاب و نظام باز میگردد، سکوت جایز نیست!
شیخ مهدی کروبی در فیلم مستند تبلیغاتی: ای امام! بعد از تو همه چیز عوض شد!
آقای مسعود پزشکیان: دشمن هم نمیتوانست اینگونه نظام را تخریب کند!
دبیرکل حزب توسعه و عدالت: دشمنان نظام در خارج از کشور با لبخند مناظرههای اخیر را به تماشا نشستند!
علی قنبری نماینده مجلس: توهین به موسوی، توهین به نظام است!
عبده تبریزی: 90 درصد وقت احمدینژاد صرف تخریب چهرههای تراز اول نظام شد!
مرتضی طلایی: این مناظره زحمات گذشته مدیران انقلابی را زیر سوال برد!
اسحاق جهانگیری: متاسفانه رئیس جمهور در رفتاری غیرانسانی و غیر قانونی به هتاکی علیه افرادی پرداخت که ستونهای نظام به شمار میآیند!
جواد فاضل لنکرانی : این مناظره برگ سیاهی را در تاریخ کشور و انقلاب ثبت کرد و نظام در آن محاکمه شد!
کاتوزیان نماینده مجلس: احمدینژاد به شکل غیرمستقیم مقامات ارشد نظام را زیر سوال برد!
و سرانجام میرحسین موسوی که در ادامه سیاست مظلومنمایی خود، نقد دوران خود را مساوی با زیر سوال رفتن امام دانسته و گفته است: بزرگترین بدگوییها درباره دوران امام (ره) از زبان کسی جاری میشود که خود را سینهچاک ولایت و رهبری میداند!
همچنین بسیاری دیگر از آدمهایی که این روزها با شنیدن حرفهای احمدی نژاد احساس خطر کردهاند و یک دفعه یاد انقلاب افتادهاند و آه و فغان به راه انداختهاند که ای داد و بیداد انقلاب از دست رفت! جالب اینجاست که حتی آنهایی هم که تا دیروز خودشان داشتند ریشهی انقلاب و روحانیت را میزدند، امروز چنان برای انقلاب سینه میزنند که آدم واقعا انگشت به دهان میماند!
البته این مساله قابل تقدیر است که آدمها برای دفاع از انقلاب و نظام تا این اندازه نگران باشند، اما وقتی در جملات بالا دقت میکنیم میبینیم که این افراد بیشتر از آنکه برای انقلاب و نظام نگران باشند، نگران آدمها هستند! و بجای آنکه به فکر پیرایش انقلاب از نواقص باشند، به احمدینژاد ایراد میگیرند که چرا نواقص را افشا میکند؟
مگر چه اتفاقی افتاده ؟ جز اینکه احمدی نژاد از رفتار و کردار و نحوه زندگی و شیوه مدیریت بعضی مسئولان قبلی انتقاد کرده؟ آیا انتقاد از عملکرد و رفتار مدیران و مسئولان، باعث زیرسوال رفتن اصل نظام میشود؟ چرا دائما افرادی سعی دارند خودشان را برابر با نظام و انقلاب و امام تلقی کنند؟
مثلا آقای موسوی دیروز بیانیه صادر کرده و برای دفاع از خود، از امام استفاده کرده است و گفته:«چگونه معمار انقلاب – بنا به اسناد متعدد- آنچنان از دولت وقت حمایت کرده است؟» خوب جناب موسوی از همین منطق میشود در برابر خود شما استفاده کرد. چطور رهبر معظم انقلاب بنا به اسناد معتبر، اینچنین از دولت کنونی حمایت میکند؟ نمونهی تازهاش در حضور خود جنابعالی و در حرم امام خمینی که به صراحت گفتههای شما را رد کرد و برخلاف شما تاکید کرد که «آثار عزت این ملت بزرگ در مسائل مختلف جهانی نمایان است و حرف کسانیکه می گویند ملت ایران به علت پایبندی به اصول خود، از چشم دنیا افتاده است، ابداً قابل قبول نیست.» گفته خودتان را که در شب 14 خرداد یادتان هست؟!
پس لازم نیست اینقدر خودمان را عین و اصل نظام و انقلاب دانیم و اگر انتقادی از ما شد، فورا آنرا به حساب انقلاب بگذاریم. به نظر من بزرگترین اتفاق چند روز اخیر این بود که محمود احمدینژاد یکبار دیگر فرمایش امام را تکرار کرد که «انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد!» همین. احمدینژاد حرف دل مردم ایران را زد که چرا باید بعضیها خودشان را عین انقلاب و مساوی با اصل نظام بدانند؟
البته اشکالی ندارد، همه این آقایان میتوانند احساس خطر کنند و بیانیه و اعلامیه صادر کنند و کار احمدینژاد را تخطئه کنند…
ولی آقایان استوانههای نظام بدانند که متاسفانه کمی دیر شده. چون مردم آنها را پشت سر گذاشته و از آنها عبور کردهاند. مطمئنا اگرهم کسی در برابر امواج خروشان ملت قرار بگیرید، در این اقیانوس بیکران غرق میشود!
روز جمعه 22 خرداد پای صندوق رای میبینمت دوست من
شوک حاصل از مناظره چند شب پیش احمدی نژاد و موسوی همچنان در جامعه وجود دارد. بازندگان این مناظره از همان ابتدا با روی آوردن به مظلوم نمایی و فرافکنی و مطرح کردن مسائلی چون ناموس و … سعی داشتند که شکست سنگین خود را تحت شعاع قرار بدهند، اما هیچ کس نمی تواند منکر شادمانی و رضایت گسترده مردم کشور از نتایج آن مناظره باشد.
از سوی دیگر اصلاح طلبان و حامیان میرحسین موسوی برای جبران آن شکست ترفندهایی را آغاز کرده اند که در روزهای گذشته شاهد آن بودیم و انتظار می رود در روزهای آینده هم به اوج خود برسد. به عنوان مثال می توان به پروژه آشوب و خشونت در شهرهای مختلف کشور، چاپ و نشر تصاویر بی حجاب همسر یکی از کاندیداها، سواستفاده از احساسات و اعتقادات مذهبی و سنتی مردم و … اشاره کرد.
شنیده ها هم حاکیست که عده ای از سیاسیون متنفذ قصد دارند با مراجعه به بیوت علما و مراجع و روحانیون قم و تحت فشار قرار دادن آنها، بیانیه هایی را علیه احمدی نژاد منتشر کنند.
همچنین میرحسین موسوی هم دیروز با ارسال نامه ای به رهبر معظم انقلاب، بار دیگر بر طبل مظلوم نمایی خود کوبید و به فرافکنی متوسل شد. وی با این ادعا که «تمامی نظرسنجیهای اخیر حکایت از جهش رای وی دارد، تاکید کرد: رفتارهای رئیسجمهوری و طیف هواداران ایشان که مرزهای اخلاقی و اسلامی را زیر پا میگذارند، در واقع واکنش به این واقعیت است که مردم تصمیم خود را گرفتهاند!»
به نظر می رسد فشار روانی حاصل از مناظره چنان بر آقای موسوی سنگین بوده که ایشان خیلی زود رفتار حامیان و اطرافیان خود را فراموش کرده اند. انصافا یک نفر به آقای موسوی یادآوری کند که شما که نگران زیرپا گذاشته شدن مرزهای اخلاقی و اسلامی هستید، یک بار دیگر فیلم و تصاویر مراسم دوم خرداد را تماشا کنید و صحبت های اهانت آمیز فائزه هاشمی و کامبوزیا پرتوی و … را علیه رییس جمهور یک ملت ببینید. همین یک نمونه برای شما کافیست تا معنای اخلاق و بی اخلاقی را متوجه شوید.
نتیجه آنکه با توجه به استقبال گسترده مردم از دکتر احمدی نژاد و شکست زودهنگام اصلاح طلبان در انتخابات، آنها راهی جز فرافکنی و مظلوم نمایی ندارند تا از همین امروز فضا را برای بهانه های فردای خود آماده کنند.
روز جمعه 22 خرداد پای صندوق رای میبینمت دوست من
آنچه در پایین می خواندید، نقدهای مهدی کروبی یا مهندس موسوی یا محسن رضایی نیست، سخنان محمود احمدینژاد است که در اردیبهشت و خرداد 84 - یعنی زمانی که هنوز حاکم نبود - بر زبان رانده است و تاریخ اینگونه تکرار میشود.
1-متأسفانه امروز هزینه مدیریت در کشور ما خیلی بالاست و بیش از 60 درصد اعتبارات ما صرف هزینههای جاری دولت میشود که بیشتر آن هم صرف مخارج مصرفی میشود.
گرانترین، شیکترین و تجملاتیترین ساختمانها و لوازم امروز متعلق به دولت است که این وضع باید اصلاح شود. دولتی که برای جابجایی یک ساختمان یا یک مجموعه کل آن دچار بحران میشود نمیتواند خدمتگزار مردم باشد.
ما دنبال دولتی هستیم که به مردمسالاری دینی باور عمیق داشته باشد و به گونهای برنامهریزی کند که مردم خود را در این برنامهها شریک و حاصل این برنامهها را در سر سفره خود ببیند نه اینکه دولت کار خود را بکند و مردم کار خود را.
2-مراکز علمی، فرهنگی و دینی اصیل ما مورد غفلت قرار گرفتهاند و متأسفانه در سالهای اخیر شاهد آثار این غفلت بودهایم.
3-امروزه متأسفانه 80 درصد صنعت در اختیار دولت قرار دارد. امروز این که فرصتها باید در اختیار مردم قرار گیرد، به خصوصیسازی و آن هم به فروش اموال دولتی تعبیر شده و قطعاً با خصوصیسازی واقعی که همان آزاد شدن انرژی مردم است، مغایرت دارد.
امروزه بانکها در کشور به جای اینکه پشتوانه مردم باشند مسیر رقابت با مردم را انتخاب کردهاند.
4-من پس از مطالعه و تحقیق و بررسی همهجانبه به این نتیجه رسیدم که کشور را بسیار بهتر از وضع موجود آن میتوان اداره کرد و به همین دلیل تصمیم گرفتم وارد عرصه انتخابات شوم و به نفع کسی نیز کنار نخواهم رفت.
5-علیرغم زحمات مدیرانی که در طی سالهای گذشته مسئولیت اجرایی کشور را برعهده داشتهاند، چون تلاشهای آنها با محوری عدالت انجام نپذیرفته است شاهد گسترش فقر و فساد و تبعیض بودهایم.
6-در چند سال اخیر افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی روز به روز در حال افزایش بودهاند آیا این وضعیت حاکی از آن نیست که دامنه فقر و تبعیض روز به روز بیشتر شده است؟
اینکه یک کارمند عالیرتبه 20 برابر یک کارمند معمولی حقوق میگیرد حاکی از افزایش شدید فاصله طبقاتی است و با این روند نمیتوان به چشمانداز مطلوب 20 ساله رسید.
7-افرادی هستند که به خاطر ارتباطات خود در سیستم اداری کشور از امتیازات ویژهای برخوردارند و در این میان بعضیها اصلاً به وجود تبعیض اعتقاد ندارند، قطعاً باید این گونه گریزگاهها را بست تا عدالت برقرار شود.
8-صدها میلیارد تومان از پول بیتالمال صرف خرید ساختمانهای مجلل دستگاهها در تهران شده است که بسیاری از این ساختمانها غیرضروری است و با فروش آنها و خرید ساختمانهای ارزانتر در شهرستانها، هم بازدهی امور بیشتر میشود و هم منابع مالی برای رفع مشکلات جوانان و مردم فراهم میآید.
امروز متأسفانه با وجود خدمات دولت و هزینه کردنهای بسیار، کشور دچار فقر، فساد و تبعیض است.
9-از دولت میخواهیم با پرداخت حداقل بدهیهای خود به شهرداری کمک کنند تا چند بزرگراه زودتر باز شود و انتظار داریم راه را باز کنند تا قطار شهری به سرعت برپا شود و اتوبوس نیز به اندازه کافی وارد شود.
10-اگر دولت پول ندارد، سازمانها و شرکتهای دولتی، هزینه برجهای دهها میلیارد تومانی را از کجا تأمین میکنند و چرا سالانه دهها میلیون دلار از بودجه عمومی برای سفرهای خارجی هزینه میشود. ما منابع به اندازه کافی در اختیار داریم اما از آنها به طور مناسبی استفاده نمیشود.
11-مگرنه این است که دولت آتی باید نقایص و نقاط ضعف دولتهای گذشته را برطرف کند پس چرا با طرح موضوع انحرافی نامزدها، به صورتی زیرکانه فضا و فرصت نقد دولت را از این مردم سلب کردند.
12-تورم مهار گسیخته اقتصادی فشار سنگینی را بر مردم وارد میکند و این در حالی است که به نظر میرسد دولت از آثار این تورم مصونیت دارد و همه آسیبها متوجه مردم است، زیرا شرکتها و سازمانهای دولتی گرانترین ساختمانهای شمال تهران را خریداری میکنند و خاصه خرجی از کیسه بیتالمال نیز به یک رویه عادی در نظام اداری و اجرایی تبدیل شده است.
13-اصلاح امور، مبارزه با فقر و فساد و پیشرفت کشور، بدون حضور مردم، امکانپذیر نیست فقط با اداره، دفتر و دستک، نمیتوان کاری از پیش برد.
14-بعضی مدیران اقتصادی وقتی میخواهند چیزی را گران کنند اول در بازار، نایاب میشود، سپس به رسانهها میکشانند و آنگاه مسئولان موضوع تکذیب نموده و بعد هم ملت میفهمد قرار است گران شود.
******
دوستانم که این روزها از احمدی نژاد حمایت می کنند سخت نگرانند. هرچه به آنها می گویم با حجم خدماتی که او انجام داده و خودتان شعارش را می دهید دلیلی برای رای نیاوردن وجود ندارد توی کله شان نمی رود و در برابر ایده قاطع من که معتقدم احمدی نژاد رییس جمهور دهم است می گویند "اینو جدی میگی یا برای دلخوشی ما حرف می زنی؟" می گویند:"آخه مردم ما قابل پیش بینی نیستند" و جواب شان میدهم که من هم به همین دلیل مطمئنم رییس دولت نهم ، رییس دولت دهم هم هست.
می گویند:"آخه موجی که راه افتاده می تونه سرنوشت رو عوض کنه" و من می بینم سروکله زدن با آنها فایده ندارد. احمدی نژاد زبان عامه را می داند و بخوبی بلد است با آنها حرف بزند.
موسوی هم البته با این زبان آشناست اما لااقل چهار سال دیرتر از احمدی نژاد زبان گشوده و حالاحالاها کار دارد.
با این همه هر کس رییس جمهور شود قرار نیست آسمان به زمین بیاید. در طول هزاران سال تاریخ، ۴سال و ۸ سال نقطه کمرنگی است که زود گم می شود مگر اینکه آنقدر بزرگ باشی که تاریخ نتواند در کوچه پس کوچه هایش گمت کند.
احمدی نژاد باز هم رییس جمهور می شود و آب از آب تکان نمی خورد،
میرحسین موسوی و محمود احمدی نژاد ، یک مناظره داغ را رقم زدند و بی هیچ تعارفی همدیگر را به نقد کشیدند.
من خودم به شخصه از مناظره راضی نبودم . دلایل رو هم می گم در ادامه
در ابتدای این مناظره ، محمود احمدی نژاد با این ادعا که در این انتخابات ، سه کاندیدا علیه او هستند و میرحسین نیز به پشتوانه هاشمی و خاتمی وارد رقابت شده است بحث را به صورت تهاجمی آغاز کرد و متعاقب آن ، میرحسین موسوی ، با اعلام این که برای همه دولت های قبل احترام قائل است ، حساب خود را از انها جدا دانست و از احمدی نژاد خواست که اگر حرفی درباره او دارد مطرح کند و از ایراد اتهام علیه کسانی که در این جلسه نیستند اجتناب کند زیرا انها امکان دفاع در مقابل اتهامات را ندارند و این مساله از نظر اخلاقی درست نیست.
موسوی همچنین با ذکر نمونه هایی از عملکرد احمدی نژاد ، به نقد او پرداخت و از جمله به مساله تفنگداران انگلیسی که با هیاهو دستگیر شدند و سپس با بدرقه رسمی رئیس جمهور و با اهدا کت و شلوار آزاد شدند ، اشاره کرد.
حاشیه ها و نکات
احمدی نژاد از 3 تاکتیک عمده در این مناظره بهره برد: 1) نشان دادن صحنه انتخابات به گونه ای که سه نفر علیه او هستند و تخریبش می کنند. 2) انتقاد از هاشمی و طرح این مساله که اکنون ، هاشمی علیه اوست و نه شخص میرحسین. 3)ایراد اتهامات علیه برخی اشخاص ولو غایب در جلسه
* میرحسین موسوی ، چندان بر روی کلمات مسلط نشان نداد ، به طوری که بارها و بارها از کلمه "چیز" در سخنانش استفاده کرد. در مقابل احمدی نژاد در سخنانش ، مسلط تر عمل کرد و در استفاده از حرکات دست و نگاه به دوربین و ارتباط بصری با بینندگان ، موفق تر بود.
* وقتی میرحسین صحبت می کرد ، احمدی نژاد عمدتاً لبش را می گزید یا لبخند می زد و هنگامی که احمدی نژاد سخن می گفت ، میرحسین در سکوت و بدون این که در چهره اش حرکتی باشد ، با حالتی گرفته ، به حرفهایش گوش می کرد.
*احمدی نژاد که گفته بود در مناظره هایش نام مفسدان اقتصادی را اعلام خواهد کرد ، به این وعده عمل نکرد و فقط اتهاماتی کلی را متوجه پسرناطق نوری و فرزندان هاشمی و کرباسچی کرد که این ها چطور پولدار شدند که در مقابل میرحسین نیز به وزیر میلیاردر احمدی نژاد اشاره کرد که او چگونه پولدار شده است؟
* در انتهای وقت احمدی نژاد ، وی پرونده ای که عکس خانمی بر روی آن بود را به میرحسین نشان داد و گفت: شما این خانم را می شناسید ، این خانم برخلاف قانون وارد دانشگاه شده و رئیس دانشگاه هم شده است.
میرحسین نیز با انتقاد از پرونده سازی دولتمردان که به جای رسیدگی به امور کشور ، به دنبال پرونده سازی هستند ، روش احمدی نژاد را غیر اخلاقی دانست که عکس همسرش - زهرا رهنورد - را نشان می دهد و اتهاماتی متوجه او می کند و گفت: ایشان دو مدرک فوق لیسانس و یک مردک دکترا دارند و مدارکش موجود است که همه مراحل را قانونی طی کرده اند.
*نکته قابل توجه در این مناظره این بود که هیچ کدام از کاندیداها ، حتی یک برنامه هم برای اداره کشور در صورت پیروزی ارائه نکردند تا مورد بحث قرار گیرد.
پی نوشت: فارغ از این که چه کسی این مناظره را برد ، قطعاً باید گفت که این مناظره ، با تمام نقدهایی که بر آن وارد است ، حرکتی به سمت باز شدن فضای سیاسی کشور بود هر چند که بسیاری از فرازهای این مناظره ، بیش از آن که شبیه مناظره باشد، به دعوا و متهم کردن گذشت.
یک سوال ساده از کاندیداهای مطرح اصلاحطلبان و نیز حامیان و طرفداران آنها:
چند روزی هست که هاشمی ثمره رسما اعلام کرده احمدینژاد آماده مناظره با کاندیداهای ریاستجمهوری است. فکر میکنم این اولین باری است که یک رییسجمهور در کشور ما برای مناظره با دیگر نامزدهای انتخاباتی اعلام آمادگی کرده باشد، اما با گذشت چند روز هنوز هیچ خبری از اردوگاه اصلاحطلبان نیست. حتی هیچکدام از نامزدهای آنها اشارهای هم به مناظره با احمدینژاد نکرده است.
انتظار داشتیم که لااقل نامزدهایی که این روزها بیشتر از همه به دولت انتقاد میکنند و عملکرد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی رییس جمهور را زیر سوال میبرند، از این فرصت استفاده کنند و پیشقدم شوند و با شرکت در یک مناظره تلویزیونی و به صورت رودررو همه حرفها و انتقادات خود را با رییس جمهور مطرح کنند.
حتما قبول دارید که در روزهای گذشته، هم آقای موسوی و هم آقای کروبی سنگ تمام گذاشتند و هرجا رفتند، تا میتوانستند علیه دولت و احمدینژاد حرف زدهاند. به نظر من اگر اصلاح طلبان به حرفهایشان اعتقاد دارند و مطمئن هستند که حق با آنهاست، چرا در یک مناظره رودررو شرکت نمیکنند؟
اگر هنوز «دانستن حق مردم است» و اگر همچنان به آزادی و دموکراسی و آرای عمومی اعتقاد دارند، بهتر است بجای شعار دادن و بیان حرفها و انتقادهای تکراری و سخنرانیهای یک طرفه، اسناد و مستندات و دلایل خود را علیه دولت، جمع و جور کنند و این فرصت را به مردم بدهند که در یک برنامه تلویزیونی هم حرف آنها را بشنوند و هم پاسخ رییس جمهور را. فکر می کنم این بهترین راه تشخیص و بهترین راه یک انتخاب آگاهانه باشد.
البته شخصا بعید میدانم اصلاحطلبان با این خواسته احمدینژاد موافقت بکنند. 8 سال پیش هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، آقای دکتر احمد توکلی در یک برنامه زنده تلویزیونی از آقای خاتمی خواست که در یک مناظره تلویزیونی شرکت کند. پاسخ آقای خاتمی هم واقعا جالب بود. جالب از این نظر که وی برخلاف همه ادعاهایی که درباره آزادی و حق مخالف و دموکراسی داشت، با پیشنهاد و نصیحت دوستانش چند روزی را سکوت کرد و وقتی دید که توکلی برای مناظره همچنان مصمم است، اطرافیانش را برای مناظره فرستاد.
خاتمی همچنین در جواب خبرنگارانی که علت عدم حضور وی را در مناظره میپرسیدند، در توجیهی خندهدار گفت: به غیر از من 9 نفر دیگر هم نامزد هستند. اگر قرار باشد من با همه این کاندیداها مناظره کنم، چنین چیزی نه امکان دارد و نه وقتش را داریم!
البته دلایل آقای خاتمی بهانهای بیش نبود. چرا که هدف احمد توکلی از مناظره، بیان حرفهایی بود که بعضیها واقعا طاقت شنیدنش را نداشتند. (البته توکلی در این زمینه سابقهدار است، قبلا هم هنگام رقابت با هاشمی رفسنجانی، برنامه تلویزیونیاش توسط مدیر وقت صدا و سیما، یعنی محمد هاشمی توقیف و بعد از اعتراض و فشار دوستان توکلی به صداوسیما، با چند ساعت تاخیر پخش شده بود! این هم نمونهای از رفتار دیروز مدعیانی که امروز دیگران را متهم می کنند!)
بد نیست بعد از گذشت 8 سال یکبار دیگر بیانیه توکلی را بخوانیم. من فکر می کنم مهمترین دلیل امتناع اصلاح طلبان از قبول مناظره، این خواسته احمد توکلی باشد : «نقد عملکرد سیاست گذرانی که سالها پست های حساس سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور را بر عهده داشتند»
بدنبال دعوت دکتر احمد توکلی از جناب آقای سید محمد خاتمی برای شرکت در مناظرهای تلویزیونی در پیشگاه ملت، که در روز چهارشنبه 9 خرداد ماه و در گفتگوی بخش خبری شبکه 2 سیما صورت گرفت، برخی از سیاستمداران هوادار رییسجمهور سکوت ایشان را شکستند. آقایان محجوب و حجةالاسلام انصاری برای شرکت در مناظره با دکتر توکلی به جای جناب آقای خاتمی اعلام آمادگی کردند!
اما این واکنشهای سیاسی، افکار عمومی را در مقابل این پرسش قرار میدهد که آیا رییسجمهور فعلی حق رقیب انتخاباتی خود را حتی بعنوان یک شهروند ایرانی برای شرکت در یک مناظره با شخص ایشان نادیده میگیرد؟ یا آنکه در این مناظره پرسشهایی مطرح خواهد شد که مسئولیت پاسخ به آن را بایستی دیگران بعهده بگیرند؟
به هر تقدیر با توجه به نزدیک شدن به پایان دوره تبلیغات، به عنوان شهروند ایرانی و در جهت فراهم کردن زمینه انتخاب آگاهانه، از وجدان صادق و آزادیخواه جناب آقای خاتمی میخواهیم دعوت دکتر توکلی را برای شرکت در مناظره بپذیرد.
آنچه دکتر توکلی میخواهد در این مناظره دنبال کند، نقد عملکرد سیاستگذارانی است که بیش از 12 سال در پستهای حساس سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور در طول حاکمیت سه دولت باقی ماندهاند و حتی سیاستهایی که در قالب مفاهیم جدید به مردم ارائه میشوند نیز توسط همان مجریان تعقیب شده است!